b@@kereh


Saturday, January 31, 2004

نكته مهم :
هر مرد ممكنه در طول زندگي مجرديش زن هاي زيادي رو تجربه كنه، ولي دقيقا بعد از ازدواج با يك زن هستش كه ميفهمه زنها با هم هيچ فرقي ندارند !!!
...
..
.
مهمترين نكته:
اما در مورد زنها اين مورد برعكسه، يعني براي يك دختر مجرد، مردهاي زندگيش تفاوت عمده اي باهم ندارند و فقط اونيكه باهاش ازدواج ميكنه با بقيه فرق پيدا ميكنه، چرا كه حاضر شده حماقتي رو مرتكب بشه كه بقيه مرتكبش نشدند !!!



........................................................................................

Tuesday, January 27, 2004

شهر بي كلانتر :
ديروز نزديك بود ماشينم رو عمدا بكوبم به يه ماشين ديگه !
ماشينها همه تو صف طولاني واسه عبور از چراغ قرمز وايستاده بودند كه يهو از اون انتها يه پرايد انداخت تو لاين مخالف و همينجوري با زرنگي و ناديده گرفتن حق بقيه تا جلوي ماشين من اومد وتا ديد چراغ لاين روبرو سبز شده و نزديكه كه از جلو ماشينها هجوم بيارند خواست كه سريع بپيچه جلوي ماشين من.
بعضي وقتها به سرم ميزنه خودم مجرم رو تنبيه كنم، مثلا با يه چكش چراغهاي ماشيني كه با نوربالاش تمام راه كورم ميكنه رو خورد كنم!
يا خفت راننده اي كه بوق وحشتناكي رو ماشينش كذاشته رو بگيرم جلوي بوقش و تا جا داره بوق بزنم تا گوشش پاره شه!
يا راننده ميني بوسي كه مثل دودكش آجرپزي از ماشينش دود ميزنه بيرون رو مجبور به استنشاق اون كثافته كنم تا بفهمه با دريغ كردن از يك تنظيم موتور ساده چقدر از ريه هاي مردم رو به گا ميده!



........................................................................................

Saturday, January 24, 2004

Heaven doors:
آره ديگه قلبم نميزنه، صداش ديگه نمياد...
ديشب قلبم خيلي زد...
مرتيكه بهم گفت كه امسال علفش بهتر از پارساله...
كي داره تو آشپزخونه ظرفها رو ميشوره...من كه تنهام، سالهاست كه تنهام...
من نميتونم سرم رو برگردونم...
همه خونه دور سرم ميچرخه، فكر كنم آدم وقتي ميميره اينجوري ميشه....
پاكته نصف شده. ديگه هيچ سيگاري ريه مو نميسوزونه...
پوف چه بوي گندي ميده اين ليوان، حالم از هر چي مشروبه بهم ميخوره ديگه...
بايد بخوابم...
پائين تختم يه پيرمردي با موهاي بلند و سفيد نشسته، صورتش رو نميبينم، ولي ازش ميترسم....
خودمم...



........................................................................................

Wednesday, January 21, 2004

بالاخره يه شب مياد كه من استكانمو واسه ارادت، زير استكان ساقي ميكده لب پر كنم...


........................................................................................

Sunday, January 11, 2004

باز هم معجزه اي ديگر:
عرض نكردم زنده ماندن آن مرد بيچاره بمي اصلا مجزه نبوده، چنانكه بنده خدا توي بيمارستان صحرائي بر اثر ايست قلبي جان سپرد...
14 روز اون زير هيچيش نشده بوده، تا اومد زير دست اينا جونش رو از دست داد!
تو كشور ما معجزه اينه هنوز بعد از گذشت دو هفته از زلزله، آواربرداري تموم نشده باشه،
از اون هم معجزه تر اينه كه آدم زير نظر پزشك و سرم و دارو ايست قلبي بكنه!



........................................................................................

Friday, January 09, 2004

معجزه خدا يا سهل انگاري مسوولين:
واقعا جاي تاسف داره، مردي بعد از 14 روز (!) از زير آوار بيرون كشيده شده، اونوقت همه رسانه ها تو بوق كردن كه عجب معجزه اي اتفاق افتاده !
زنده ماندن اين مرد بمي بيچاره اصلا معجزه نيست، معجزه اينجاست كه هنوز بعد از گذشت دو هفته از زلزله، آواربرداري تمام نشده است!
پس خيلي نبايد تعجب بكنيد اگه دو ماه ديگه دوباره يه نفر رو زنده از زير خاك بيرون بكشند !
!



........................................................................................

Thursday, January 08, 2004

وقتي داري ميشكني، بهترين تكيه گاه، غرورتــــــــــه...



........................................................................................

Tuesday, January 06, 2004

يه چيز عميق در روحتون:
اريك كلپتون يه آهنگ زيبائي داره به اسم" آيا تا حالا زني رو دوست داشته اي؟":
"Have you ever loved a woman so much you tremble in pain?"
به اندازه اي كه از درد بلرزي؟ بعدش ميگه:
"And all the time you know she bears another man’s name…"
يعني "هميشه ميدوني كه اسم يك مرد ديگه روش هستش..."
وه چه كثافتكاري ميشه زن يكي ديگه رو آدم دوست داشته باشه، بعدش ميگه ميدونم كه اين كار گناه داره و شرمندگي بهمراه مياره...بدترين جاش اينجاست:
"But all the time you know she belongs to your very best friend."
"ولي تو خوب ميدوني كه اون زن، زن بهترين دوستت هست..."
حتما همه تون فكر ميكنيد ترتيبش رو ميده آره؟ مثل فيلمهاي اين يارو اسكورسيزي و پولانسكي؟ بعدش ميگه كه "تا حالا شده زني رو دوست داشته باشي و بدوني كه نميتوني هيچ وقت تنهاش بذاري؟" ...ديگه اينجا مطمئن ميشين كه زن بهترين دوستش رو روي تخت عروسيشون داره مثل سگ ميكنه ها؟...
ولي يه چيزي ميگه آخرش :
"Something deep inside of you won't let you wreck your best friend's home"
ولي يه چيز عميقي در روحتون اجازه نخواهد داد كه شما خانه بهترين دوستتون رو ويران كنيد...



........................................................................................

Sunday, January 04, 2004

از اول گفتن از خانمها سنشون رو نپرسين و از آقايون درآمدشون رو !
پيرزن 97 ساله بمي كه بعد از 8 روز از زير آوار بيرون كشيده شده است سن خودش را 50 سال اعلام كرد!!!
ايشان كماكان ثابت كردند زنان حتي دربدترين شرايط هم حاضر به ابراز سن واقعي خود نيستند!



........................................................................................

Home